- بررسی تخصصی
- مشخصات
- نظرات کاربران
لوسی فولی نویسنده کتاب فهرست مهمانان 35 ساله و اهل انگلستان است. لوسی فول فارغ التحصیل رشته ادبیات انگلیسی است او ابتدا به ویراستاری داستان های کوتاه مشغول بوده است. او از سال 2015 مشغول به نوشتن و نویسندگی است. از آثار او می توان به مهمانی شکار ، کتاب گمشده ها و پیدا شده ها و آپارتمان پاریس نام برد.
فهرست مهمانان رمانی معمایی جنایی است این داستان در سال 2020 منتشر شده و به عنوان بهترین کتاب سال از جانب گودریدز انتخاب شد . این کتاب عنوان پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز و آمازون نیز انتخاب شده است. داستان از یک شب عروسی شروع می شود که قتلی در آن رخ می دهد.
در یک جزیره در ایسلند مهمانان بسیاری جمع شده اند تا مراسم ازدواج یک زوج رویایی را جشن بگیرند .داماد ستاره پر طرفدار تلویزیونی و عروس خانم ناشر یک مجله است . عروسی باشکوه و مجلل . تمامی جزئیات و تدراکات برنامه ریزی شده و به نحوی تدبیر شده بود که عروسی را به یک جشن بزرگ و به یاد ماندنی تبدیل کند اما قتلی انجام میشود و همه چیز تغییر میکند .
در میانه مراسم ناگهان چراغ ها خاموش می شود صدای جیغی به گوش می رسد تاریکی مطلق همه جا را فرا گرفته و به محض روشن شدن جسدی پیدا می شود . تک تک افراد حاضر در این مهمانی رازی را در سینه خود حمل می کنند ، حسادت ، اشتباه و جنایت. داستان از پیدا شدن جسد در شب عروسی شروع می شود.
در داستان شخصیت های وجود دارد که به مرموز تر کردن داستان کمک می کند هلن دوست عروس ، الیویا خواهر ناتنی و ساقدوش عروس که به دلیل نگه داشتن رازی در دل خود و غم حاصل از آن هر روز لاغر تر می شود . جانو دوست قدیمی داماد که با داماد سری از دوران مدرسه دارند که هرازگاهی به کابوس شبانه اشان تبدیل می شود.
در جایی از کتاب می خوانیم :
وقتی اسم ویل رو میبرم چهره چارلی در هم می رود و می گوید : هنوز هم نمی فهمم چرا جولز این قدر زود داره باهاش ازدواج می کنه. فکر کنم اخلاق جولز این طوریه. وقتی تصمیمش رو بگیره سریع وارد عمل می شه. ولی حرف من یادت باشه ، هان اون مرد به چیزی رو مخفی می کنه ، فکر نمی کنم واقعا همون آدمی باشه که وانمود می کنه . برای همین برنامه ی ویل را آن طور مخفیانه تماشا می کنم . می دانم چارلی خوشش نمی آید . گاهی نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و حس می کنم تنفر او از ویل تا حدی شبیه به حسادت است. واقعا امیدوارم از سر حسادت نباشه . چون این چه معنایی دارد؟
شاید هم با مهمانی مجردی ویل ارتباطی داشته باشه. با اینکه کار اشتباهی نبود.چارلی به عنوان دوست جولز به آن مهمانی رفت.وقتی پان آخر هفته را در سوئد گذراند و بعد به خانه برگشت . حال عجیبی داشت. هر بار اشاره ای به آن مهمانی می کردم رفتارش عجیب می شد و خودش را عقب می کشید. پس رهایش کردم . همین که سالم برگشت خوب است نه ؟ حالا دریا خشن تر می شود و این قایق ماهیگیری قدمی هم زمان به همه طرف پرتاب می شود ، انگار مثل یکی از ان دستگاه های گاوبازی سعی دارد ما را به دریا بیندازد.
ساقدوش ها با احتیاط به سمت جسد می روند . قسمتی از جسد روی بخش خشک زمین نیست و به قسمت باتلاقی نزدیک است. تا همین الان هم باتلاق خودش را به دور جسد رسانده و با تلاش و عشق آن را احاطه کرده است . انگار به دنبال این است که اگر جسد به شکلی معجزه آسا و ناگهانی زنده شد و تلاش کرد بایستد ، کار را برایش سخت تر کند.
چون باید دست و پایش را از دل باتلاقبیرون بکشد. چون سینه ی مرطوب و سیاه زمین او را محکم در آغوش گرفته است.
باتلاق قبلا هم اجسادی را قورت داده و آن ها در اعماق وجودش کشانده است و ولی از آن زمان خیلی گذشته و حالا واقعا گرسنه است.